در آینه دختری با موهای خرمایی را دیدم ،
شقیقه اش پر بود از موهای سپید
صورت جوانی داشت
چشمانش از شهوت خمار شده بود
پریشان بود
و کمی مست
هرچه میگفتم تکرار میکرد . . .
اشک میریخت
عمیــــــــق به سیگارش پــــُک میزد . . .
خدا شفایش دهد دیوانه را . . .
برایش دعا کنید
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
پاییز رو دوس داری ؟؟؟
کـــدوم فصـــل رو بیشتر دوســـــ♥ـــــت داری ؟؟؟
آمار سایت