آنقـدر مرا سرد کرد ؛ از خودش...از عشق...که حالا بـه جای دلبستن،يخ بسته ام!
آهـــــــــــااای ! روی احساسم پا نگذاريـد . ليز می خوريــد !
آنقـدر مرا سرد کرد ؛ از خودش...از عشق...که حالا بـه جای دلبستن،يخ بسته ام!
آهـــــــــــااای ! روی احساسم پا نگذاريـد . ليز می خوريــد !